نقارهنوازی و نقارهخانه در ایران و جهان
نقاره در فارسی به نوعی ساز کوبی متشکل از دو طبل کوچک متّصل به هم اطلاق میگردد که توسط نقارهچی و به وسیله دو چوب که بر طبل نواخته میشود به صدا درمیآید(1). و نقارهخانه در اصطلاح به محل یا برجی گفته میشود که هر نمایی از نقارهخانه در صحن انقلاب
بامداد و شام، نقارهچیان در آنجا به نواختن طبل و دُهل و کوس و کُرنا، به نوبتنوازی اشتغال دارند(2).
در بعضی از فرهنگها به زمان نقارهنوازی و به طور مجاز به نقاره، نوبت و به نقارهچی، نوبتنواز گفته میشود و در گذشتههای دور بیشتر اصطلاح نوبتنوازی و از آن پس تا قرن دهم هجری هر دو کلمه و از آن به بعد واژه نقارهکوبی به تنهایی در متون فارسی مصطلح بوده است(3).
نقارهنوازی در ایران و جهان از قدمت بسیار برخوردار میباشد و سابقه استفاده از دو ابزار مهم در نقارهکوبی، یعنی طبل و کرنا در شکل اولیه به عهد باستان میرسد که در جنگ و مناسبتهای دیگر مرسوم بوده است، چنان که در هزاره چهارم قبل از میلاد از طبل پایهدار لیلیس در بینالنهرین و از طبل باریکی به نام بلخ (که به خدای اِ آ نسبت میدادند) در مراسم مذهبی استفاده میشده و در عهد سرایش و دایی (1000 تا 1500قم) تبتیهای مغولی نژاد و همچنین طبل تنه درختی غولآسا در آسام متداول بوده است(4).
آیین نواختن کوس و دُهل و کرنا و شیپور که به تدریج شکل خاصی از آن در ایران باستان، نقارهکوبی نام گرفته است و از ایران به کشورهای دیگر راه یافته، از گذشتههای دور در سرزمینهای مختلف و در سفر و حضر، جنگ و صلح و شادمانی و عزا رایج بوده است؛ استفاده از طبل و کرنا و شیپور در جنگها بیشتر به منظور اطلاعرسانی و اعلام خبر ورود سپاه به یک سرزمین یا تشویق سربازان در جنگ یا برچیدن اردوگاهها و سان نظامی و یا رویدادهای بزرگ نظامی همچون فتح و پیروزی و اعلان جنگ مرسوم بوده و در زمان صلح و آرامش بیشتر در جشنها و اعیاد ملی و مذهبی یا مراسم سوگواری و تشریفات درباری، مانند جلوس پادشاه بر تخت سلطنت، اعلام خبر ورود به شهر، تاجگذاری یا موارد دیگر از قبیل ولادت و مرگ شاهان و شاهزادگان و دیگر مراسم مهم اجتماعی و هنگام طلوع و غروب خورشید نواخته میشده است.
این آیین در شرق از قدمت بیشتری برخوردار است. (د. بریتانیکا) و رومیان و یونانیان استفاده از این ابزار را در جنگ از شرقیها آموخته و مورد توجّه قرار دادهاند. سرهنری پل آن را یک روش بسیار کهن مردم آسیا میداند و معتقد است که این واژه پس از جنگهای صلیبی وارد زبانهای اروپایی شده و رایج گردیده(5)، مارکوپولو به نواختن نقاره به معنای آغاز جنگ توسط ایرانیان اشاره دارد(6) و کریستنسن نیز مینویسد که مردم ایران در جنگهای بالای دیوار مقدمه به وسیله بوق و شیپور محصوران را از حمله دشمن آگاه میکنند(7).
مستندات تاریخی از قبیل نوشتههای متون قدیمی، گزارشهای سفرنامهنویسان، وجود مکانهایی با نام نقاره، نقارهخانه، نقارهچی محلّه، نقاره خوان، نقارهکوب، نقاره ناوکش و ... در فرهنگ آبادیهای ایران(8)، و مزار پیر نقارهخانه در نزدیکی خواف(9)، تپه نقارهخانه در گناباد(10)، برج کوچک نقارهخانه در بالای کوهسار تقیآباد ساری(11) و ... و ابزارهای نوبتنوازی عهد هخامنشی در موزه تخت جمشید و سنگنگارههای طاق بستان کرمانشاه که جلوهای از نوبتنوازی را به نمایش میگذارد و همچنین وجود اصطلاحات مربوط به نقارهنوازی در اشعار شعرای قدیم و جدید و وجود بعضی دیگر از واژهها در فرهنگهای لغت، مانند اسب نقاره، شتر نقاره و فیل نقاره، مؤیّد قدمت این آیین در سرزمین ایران است.
در باره سابقه نقاره و نقاره نوازی در ایران نظریات مختلفی وجود دارد. بعضی همچون نظامی آن را به عصر پیشدادیان نسبت داده میگوید:
و در بعضی از منابع، برگزاری این آیین به اسکندر نسبت داده شده و نوشتهاند(12):
در اشعار حکیم ابوالقاسم فردوسی نیز استفاده از ابزار نقارهکوبی به عنوان موسیقی رزمی مورد اشاره است(13):
نقارهنوازی از عهد باستان در پایتخت و شهرهای مهم ایران مرسوم بوده و همهروزه پیش از طلوع و غروب آفتاب با نوبتنوازی خورشید را بدرقه و استقبال میکردند(14). ویلیامز جکسن نقارهکوبی در وقت غروب آفتاب را یادگار دوران کهن آفتابپرستی میداند(15) و مادام ژان دیولافوا مینویسد که نقارهچیان با آن کرنای بلند قبل از طلوع آفتاب و بعد از خروج آن در بالای عمارت نقارهخانه و به رسم نیاکان باستانی خود به آفتاب که بزرگترین نماینده قوای طبیعت است سلام میدهند(16).
آخشام زدن به معنای نقاره شامگاه، یادآور این مراسم باستانی است و هنوز لفظ آخشام به معنای عصر و نزدیک غروب در زبان آذری مصطلح است(17).
در ایران پس از اسلام، آیین نقارهنوازی به اقتباس از گذشتگان در عهد خلفا و پس از آن در دوران سلسلههای ایرانی مرسوم گردید، چنان که نظامی گوید:
به نوشته جرجی زیدان عربهای جاهل جز طبل نمیشناختند و نواختن شیپور و کرنا مرسوم نبود(19). و در جنگ اُحد زنان مشرک در جلو صف دایره و طبل میزدند(20). امّا به تدریج مسلمانان کرنا و شیپور را مورد استفاده قرار دادند. آدام متز مینویسد در جشن سالروز رهایی یوسف از زندان، مصریان با طبل و شیپور از تجّار خرجی گرفته در خورجین میریختند. و در جشن 18 ذیحجه سال 352ق، شیعیان بغداد به فرمان عضد الدوله در مراسم یادبود غدیر خم چادرها برافروخته، شب را در مجلس شرطه آتشافروزی کردند و طبل و شیپور نواختند(21).
ظاهرا پس از آل بویه نوبتزنی در بین خلفای اسلام مرسوم شد و به نوشته ابوالحسن هلالی، در بغداد ابتدا برای خلفا و سپس برای ولیعهدان و امرای سپاه نیز در اوقات سهگانه نماز نوبت زده شد و به تدریج خلفا این رسم را چهرهای مذهبی داده برای اعلام وقت نماز و افطار و سحر استفاده کردند(22).
در قرنهای اولیه اسلامی، نقارهنوازی در دستگاه امیران و حاکمان ایرانی مرسوم بوده، بانگ کوس و نقاره در نزدیکی سرای پادشاهی و دارالحکومه در اوقات معینی صبح و شام شنیده میشد. (ناظم الاطباء) نقارهزنی در نقارهخانه، نوبت شاهی بهشمار میرفته است (فرهنگ معین) و نقارهخانه اختصاص به پایتخت حکومت داشت و اولین نشانه تغییر حکومت، تصرف نقارهخانه بود(23).
در قرن پنجم نقارهنوازی در ایران مرسوم بوده است، چنان که سنایی غزنوی گوید:
دفعات نوبتنوازی در دورانهای مختلف، متفاوت بوده و به قولی در زمان اسکندر سه نوبت و بعد چهار نوبت و در زمان سلطان سنجر پنج نوبت شده است(24).
در قرن هفتم نقارهنوازی در ایران معمول بوده است، چنان که مولوی در اشاره به این مراسم گوید:
مؤلف کتاب مشهد طوس مراسم نقارهنوازی در ایران را به عهد مغول نسبت داده مینویسد برای حکام چهار و پادشاهان پنج نوبت نواخته میشد(26). در قرنهای بعد نیز این آیین رایج بوده است. سیف فرغانی شاعر پارسی گوی و عارف نیمه دوم قرن هفتم و اوایل قرن هشتم سروده است: بر در شهر دلم نقاره زد و گفت
کز پی سلطان حسن ملک بگیرم
در قرن نهم استفاده از طبل و شیپور در دربار پادشاهان مرسوم بوده، مؤلف زبدة التواریخ مینویسد:
«... به جهت تنظیم حکم پادشاه چتری آوردند و بر سر اطعام بداشتند... و در پای کوشک مجموع سازها با دهل و دمامه (طبل و شیپور) میزدند(27)».
او در جای دیگر اضافه میکند که از روئینه خم (کوس و نقاره بزرگ) استفاده میگردید(28).
حافظ ابرو در خبری دیگر از وقایع سال 809ق در مراجعت امیرزاده به یزد به اجرای مراسم نقارهنوازی اشاره دارد و مینویسد:
«... جمعی کثیر را در مقابل ایشان بازداشتند و بفرمود تا نقاره و برغو (شاخ حیوان میان تهی) میزدند و ...»(30).
فضل اللّه خنجی نیز که نوشتههایش درباره نقارهنوازی، اولین و قدیمترین خبر در باره سابقه نقارهنوازی در مشهد است به رواج این مراسم در این دوران اشاره دارد(31). شعرای این دوره همچون جامی نیز از این مراسم سخن گفتهاند:
در عهد صفویه استفاده از نقاره در پایتخت معمول و به تدریج در شهرهای بزرگ رایج گردیده و در جشنهای پیروزی و تاجگذاری و ولادت شاهان و شاهزادگان و خلعتپوشی امیران و ...، مراسم نقارهزنی اجرا میگردید. مؤلف عالم آرای عباسی با ذکر واقعه تولّد شاه عبّاس اول از برگزاری این مراسم در اطراف و جوانب کشور خبر داده است(33). شاردن مینویسد در بالای سر در مدخل بازارشاه اصفهان دو ایوان سرپوشیده بزرگ وجود دارد که محل نواختن ادوات موسیقی است و به آن نقارهخانه میگویند و هر روز به هنگام برآمدن و غروب خورشید در آنجا سرنا و دهل و طبل مینوازند(34).
اصطلاح رایج شادیانه در متون عهد صفویه، مؤیّد آن است که علاوه بر مراسم شاهانه و قبل از طلوع و غروب خورشید، نقارهنوازی در جشنها و سرور بهویژه ازدواج مرسوم بوده است، چنان که محمّد هاشم آصف به نقارهکوبی در جشن عروسی هزار دختر در دوران صفوی اشاره دارد(35). نگارنده بدایع الوقایع نیز در خبر برگزاری این آیین در اواخر قرن دهم قمری مینویسد:
«... القصه، آن شب از این نوع حکایات بسیار گذشت تا به وقت نقاره (نقاره سحر) نشسته بود و میادین حکایت میپیمودند»(36).
از جمله دیگر مناسبتهای نقارهکوبی در این دوران، تعیین حاکم جدید در شهر و پسرزایی بوده است.
به نوشته بهبهانی در مشهد دو نوع نقاره نواخته میشد؛ یعنی در ابتدای شب نقاره حضرت و سپس مراسم نقاره سلطانی اجرا میشده است(37).
ظاهرا کاربرد نقاره که تا قرن نهم منحصر به مناسبتهای مذهبی و ملی بوده است در دوران صفویه و افشاریه از تنوع بیشتری برخوردار شده و به نوشته مؤلف عالم آرای نادری در مراسم استقبال و خوشآمدگویی از سعادت خان نیشابوری و در لشکرکشیها و برای رَم دادن مرغان وحشی (در حمله گرجستان) و ترغیب سپاه در تهاجمات (لشکرکشی به قندهار و هند) و همنوایی و شادباش در فتوحات (فتح پیشاور) مورد استفاده قرار گرفته است(38)؛ امّا به نوشته میرزا مهدی استرآبادی در سوگواری و ماتم نقاره نواخته نمیشد، چنان که مینویسد از اجرای مراسم شادیانه در 1143ق به دلیل ماتم ناشی از جنگ با افاغنه به دستور نادرشاه ممانعت میشود(39).
نقارهنوازی در دوران زندیه و قاجاریه گسترش بیشتری یافت و علاوه بر مناسبتهای رایج، موارد و مناسبتهای تازهای همچون نقارهنوازی در مراسم اسبدوانی دربار(40) و شترگردانی روز عید قربان و مراسم سلام در روزهای عید و اعلام قرق در شب بر مناسبتهای قبلی افزوده شد(41) که در منابع مختلف عهد قاجار بهویژه گزارشهای سفرنامهنویسان مطالب فراوانی در این باره به چشم میخورد.
دکتر هنریش بروگش از وجود نقاره در سر درِ دروازه ارگ خبر داده است(42) و ساموئل گرین مینویسد که در این شاهنشین مراسم نقارهنوازی اجرا میشد(43) و جکسن ضمن تأیید این گزارش به برگزاری این مراسم در تهران و مشهد و شهرهای بزرگ اشاره میکند(44). اوژن اوبن در توصیف نحوه اجرای مراسم نقارهنوازی مینویسد یکصد تن از نقارهچیان در لباسهای مبدل سرخ و در چهار جوخه به ترتیب نیلبک، طبل و تنبور مینوازند(45). پولاک که تعداد نقارهچیان را چهل تن یاد میکند، مینویسد که در مراسم خاص نوروز و همزمان 120 گلوله توپ نیز شلیک میشود(46). کرزن نیز شرح میدهد که مهمترین مراسم نقارهنوازی عهد قاجاریه در برج مخصوص اقامتگاه شاهی و در پایتخت اجرا میشود(47).
به دلیل گسترش این آیین در دوره قاجاریه به تدریج بر تشریفات و تجملات مراسم نقارهنوازی افزوده شد. ناصر نجمی مینویسد نقارهچیان ارگ با کلاهی از پوست سیاه و سرخ که یراقدوزی شده و نیم تنه و شلوارهای سرخ که سر و دست و یقه و نیمتنه از پوست سیاه و دکمههای برنجی شیر و خورشید تزیین شده سه نوبت طبل مینواختند و شبها در بالای دروازه و قراولخانهها طبل پرچین ورچین میزدند تا پیشهوران بساط خود را جمع کنند(48).
به نوشته اعتماد السلطنه در عهد ناصری در تهران و بیشتر شهرهای بزرگ ایران، همچون تبریز، مشهد، اصفهان، شیراز، هرات و قزوین نقارهنوازی مرسوم بوده است، امّا در ایام سوگواری و عزا مراسم اجرا نمیگردید(49).
از اواخر دوره ناصرالدین شاه با رواج آلات موسیقی اروپایی، به تدریج از اهمیت نقارهخانهها کاسته شد و نقارهنوازی جنبه تجمّل و تشریفات یافت و به جماعت جای نقارهچیان، اعضای کنسرت موسیقینوازان در محافل جشن و سرور ظاهر شدند و کارایی نقاره و نقارهخانه به تدریج کاهش یافت و از تعداد نقارهچیان و ابزارهای نقارهنوازی کاسته شد و این سنت قدیمی به آهستگی رو به فراموشی گذاشت؛ امّا چون تا اواخر عهد قاجاریه هنوز هم نقارهخانه مظهر اقتدار پادشاهی و اعلام حاکمیت بهشمار میرفت در پایتخت نواخته میشد، چنان که به نوشته عبد اللّه مستوفی، پس از فتح تهران، رضاشاه با تصرف نقارهخانه و تغییر محل آن به سر درِ ارگ تهران، در عمل اقتدار خویش را نشان داد و نقارهخانه جدیدی در سر درِ باغ ملی (میدان مشق) بنا کرد(50). امّا پس از آن در عهد پهلوی این آیین از رونق افتاد و فقط در مشهد و در نقارخانه آستان قدس رضوی این رسم قدیمی با همان ابزار و شیوه همچنان اجرا میگردید.
با گذشت زمان و در اثر بیتوجهی این سنت قدیمی در دوران پهلوی منسوخ شده از میان رفت و اکنون فقط در مشهد و در نقارهخانه حضرت امام رضا علیهالسلام به طور رسمی و در مواقع معین و با همان سبک و سیاق قدیمی و بهطور منظم و دائم نواخته میشود(51) و در خارج از ایران، در بعضی از کشورهای آسیای میانه از جمله تاجیکستان و ازبکستان نیز در مراسم استقبال رسمی از میهمانان از گروه نقارهچیان استفاده میشود که به تناسب اهمیت مراسم، تعداد کرنانوازان و دفداران متفاوت است و معمولاً حداقل دو کرنانواز و دفنواز با همان کرناهای قدیمی که حدود 20/1 متر طول دارد به اجرای مراسم میپردازند(52) و هنوز این سنت کهن را زنده نگه داشتهاند.
پیشینه نقارهنوازی و نقارهخانه در آستان قدس رضوی
اگر چه از زمان دقیق و چگونگی پیدایش رسم نقارهنوازی در آستان قدس رضوی اطلاع روشنی در دست نیست، امّا رواج و دوام این سنت دیرینه ایرانی در اماکن متبرکه، مبین آن است که مسلمان ایرانی به همان سان که ذوق و هنر خویش را با شور ایمان درآمیخته و هنر معماری را در خدمت فرهنگ اسلامی و در قالب طرحهای بدیع در محراب، گنبد، مناره و ... متجلی ساخته و معرفت عمیق دینیاش را در تزیین طاقها و ایوانها و مقرنس و معرق و مضرّسها با خلق طرحهای اسلیمی و دیگر آمیزههای نوخاسته با عالیترین جلوه به نمایش گذاشته است، با برقراری مراسم نقارهنوازی در بارگاه رضوی به این رسم تعظیم و تکریم، که ریشه در فرهنگ ایرانی دارد، رنگ اعتقادی داده و بدین گونه با حفظ آن به یکی دیگر از مظاهر هنر و فرهنگ مسلمان ایرانی تشخّص بخشیده و اینک با گذشت زمان و منسوخ شدن این آیین، نقارهنوازی به یادگار به عنوان نمادی محترم و پسندیده در حریم رضوی درآمده است.آگاهی در باره این آیین از حدود قرن نهم هجری فراتر نمیرود و قدیمترین خبر در این باره همان نوشته مؤلف مهماننامه بخارا در اوایل قرن دهم هجری است که در گزارشی از سفر محمّد خان شیبانی به حرم رضوی از وجود نقارهخانه و رسم نقارهنوازی در اماکن متبرکه رضوی خبر میدهد و مینویسد:
«... بر فوق بارگاه حضرت امام محلی که نقاره نوبت حضرت امام میزنند جماعت نقارهچیان اردویه همایون و نفیرچیان ایستاده و مترصد آنکه چون مرکب همایون برسد نقاره کوبند و نفیر نوازند...»(53).
فضل اللّه خنجی بدون آنکه از پیشینه بنا و تشکیلات نقارهخانه و سابقه نقارهکوبی سخنی به میان آورد، به صراحت از وجود مکانی برای نقاره و نوبتنوازی در حرم مطهر (که قرار بوده نقارهچیان ارودی شاه در آنجا مراسم اجرا نمایند) یاد میکند. ضمن آنکه محتوای خبر مزبور از سابقه نقارهنوازی در حرم رضوی پیش از این تاریخ حکایت میکند. در خبر دیگری آمده است که بابربن بایسنغر در سال 860ق که برای استشفا به زیارت آمد در چهارباغ مشهد، زمستان را به سر برد و نقارهخانه خود را در باغ جنب صحن قرار داد و دستور داد در آنجا نوبت بزنند(54).
بیخبری از علت و کیفیت برقراری این آیین پیش از قرن دهم نظریات مختلفی را در این باره مطرح ساخته که در بعضی، عنوان ولیعهدی امام رضا یا مقام معنوی سلطان خراسان یا پاسداری از عظمت بارگاه رضوی و مانند آن یا اعلام وقت آخر نماز و مراسم افطار و سحر ماه رمضان یا جشن و سرور و رویدادهای خاص از جمله عوامل برقراری آیین نقارهنوازی معرفی شده است. و به استناد شواهد تاریخی بعید نیست که نقارهنوازی نیز همانند دیگر مراسم رایج و آداب و ابزار خدمت در آستانه، از قبیل تعیین مأمورین خدمت و ایجاد مناصب اداری و خدماتی و برقراری نوبتهای پنج گانه کشیک و لباس مبدل خدام و لوازم خدمت مانند عصای دربانی و تدوین آییننامهها و مراسم ویژه خطبه و صفه و تحویل کشیک و غبارروبی و غیره، ضرورتهایی بوده است که با هدف ارج گذاری به قداست بارگاه رضوی و خدمت و ایجاد رفاه زائران، امّا متأثر از سبک و سیاق شیوههای اداری و اجرایی حکومتهای وقت و در طول چندین قرن در تشکیلات اداری اماکن متبرکه رضوی پدید آمده و تغییر و تبدیل و نظام پذیرفته و باقی مانده است.
بعد از گزارش فضل اللّه خنجی، مهمترین خبرها درباره نقارهخانه مربوط به عهد صفویه است. مؤلف عالم آرای عباسی مینویسد که نقارهخانه با چند طبال و شیپورچی تحت نظر مهتر نقارهخانه اداره میشود(55). در اسناد این دوران نیز میزان و نحوه پرداخت مواجب و نام بعضی از اعضای نقارهخانه از جمله درویش حاجی و غیاث الدین محمّد طبال و میر محمّد صادق، مهتر نقارهخانه در تاریخهای 1014، 1025 و 1085ق قابل ملاحظه است(56).
در این دوران مشهد به عنوان مهمترین شهر مذهبی ایران مورد توجّه خاص شاهان صفوی بود(57) و علاوه بر نقاره سلطانی، نقاره مخصوص حرم حضرت رضا علیهالسلام نیز نواخته میشد(58) و تا اواخر عهد صفویه این آیین رایج و در حال گسترش بود، چنان که مؤلف زبدة التواریخ از اجرای نقاره شادیانه در 1140ق خبر میدهد که به دستور نادر و جهت جلوس شاه طهماسب دوم در مشهد صورت گرفته است(59).
با ظهور دولت افشاریه و مرکزیت سیاسی شهر مشهد، آیین نقارهنوازی در آستان قدس از رونق بیشتری برخوردار شد و بجز ایام سوگواری مراسم نقاره شادیانه برگزار میشد، چنان که میرزا مهدی استرآبادی در ذکر وقایع سال 1143ق به ممانعت نادر از اجرای مراسم به علت ماتم و سوگواری مردم خبر داده است(60).
در تدوین طومار علیشاهی در عهد افشاریه به تشکیلات نقارهخانه نیز توجهی خاص مبذول شده و 13 نقارهچی با عنوان عمله شکوه و با مواجب مقرر شده و از محل موقوفات خاص بودجهای برای تأمین لوازم نقارهخانه، از قبیل چرم گاو جهت طبل و غیره اختصاص یافته است(61).
نقارهنوازی در آستان رضوی در دوران
سند هزینه عَملجات کرناخانه در رمضان 1284ق
قاجاریه از آداب و تشریفات خاصی برخوردار گردید و از جمله مناسبت های ویژه نقارهنوازی اعیاد مذهبی به خصوص جشن ولادت امام رضا علیهالسلام بوده است. ادیب المعی مینویسد:«در شب یازدهم این ماه که میلاد حضرت امام رضا علیهالسلام باز صحن را به قسمی دلکش چراغانی کرده زینت دادند. نقارهخانه آستانه را کوفتند و باب سرور مفتوح و قلب اعالی دین مقروح و مجروح شد...»(62).
نام نقارهخانه در عهد قاجاریه کرناخانه بود و نقارهچیان عملجات شکوه نامیده میشدند که در اسناد عهد قاجاری از آنها یاد شده است(63). به نوشته پرفسور عبدالغنی میرزایف در مناسبتهای دیگر از جمله رویدادهای خاص مانند ظهور کرامات خاص نیز نقاره نواخته میشد(64) و گاه در ایام خاص مدت اجرای این مراسم طولانی میگردید، چنان که علینقی حکیم الملک مینویسد:
«... در جشن ولادت امام رضا علیهالسلام نقارهخانه حضرت تا هنگام صبح غلغله افکن طارم اعلی بود...»(65).
یکی دیگر از نویسندگان دوره قاجاریه که به موضوع نقارهنوازی در آستان قدس رضوی اشاره کرده، حاج سیاح است(66).
در این دوران علاوه بر مناسبتهای مرسوم برای نقارهنوازی، مانند نوبتهای دوگانه و جشن ولادت امام رضا و دیگر ائمه اطهار علیهمالسلام ، نقارهنوازی در مراسم سلام معمول میگردد که تا عهد پهلوی رایج بوده است. اگر چه در این دوران در جشن تحویل سال نو و نوروز نیز مراسم اجرا میگردید، امّا تاریخ دقیق پیدایش این مناسبت مشخص نیست، و لکن در این دوران، چنین مناسبتهایی در تقویم مراسم و نوبتزنی نقارهخانه حضرت وجود داشته است و نقارهخانه به عنوان یکی از مؤسسات رسمی در اماکن متبرکه بهشمار میآمده است، چنان که در همین دوران ساختمان سابق نقارهخانه در بالای ایوان شرقی (محل کنونی ـ و در قسمت غربی آن) برای اجرای مراسم احداث شده است.
در اواخر عهد قاجاریه با ظهور وسایل جدید موسیقی در دربار، نقارهنوازی در شهرها از رونق افتاد و بجز پایتخت و چند شهر مهم به تدریج منسوخ شد که این موضوع در دوره پهلوی نیز ادامه داشت، امّا نقارهنوازی در این دوران در آستان قدس رضوی همچنان با آداب خاص و در نوبتهای معین برگزار میگردید و اگر چه در دوره نیابت مرحوم محمّد ولی خان اسدی نقارهنوازی در آستان قدس به دلایلی برای مدتی متروک شد، امّا مجددا از سال 1321ش این مراسم برقرار گردید(67) و همچون گذشته در زمانهای خاص و بجز ایام سوگواری و ماه محرم و صفر اجرا میشد. از آن زمان تاکنون نیز این سنّت نیک که یادآور پرستش خدای و معرفت عظمت و شکوه بارگاه رضوی است، بر جای مانده و آوای نقاره، نغمهای آشنا و شادیبخش است که شنونده را به یاد بارگاه حرم مطهر امام رضا علیهالسلام میاندازد(68).
سابقه اداری و تشکیلات نقارهخانه در آستان قدس رضوی
قدیمترین خبر از تشکیلات اداری نقارهخانه در اماکن متبرکه رضوی، مربوط به عهد صفویه است که در پی تغییرات اساسی در امور تولیت و اداره آستانه با تعیین میر محمّد صادق به عنوان مهتر نقارهخانه در 1085ق این مراسم از نظم خاص و جدید برخوردار گردید(69) و با اختصاص موقوفات و برقراری مواجب برای نقارهچیان(70)، نقاره و نقارهنوازی به عنوان یک نهاد جدید در حریم رضوی رسمیت یافت و در دورانهای بعد از اهمیت بیشتر برخوردار شد و با تدوین طومار علیشاهی برای تعداد 12 نفر نقارهچی و یک سرپرست جمعا 16 خروار گندم و یک تومان جهت تأمین هزینههای جاری همچون تهیه چرم گاو و برای طبل تخصیص یافت(71).در این دوران علاوه بر مواجب مقرر، در ماه رمضان هزینه سحری و افطار و در اعیاد فطر و قربان و غدیر، پول و وجه شیرینی و گوسفند به رسم تحفه به نقارهچیان داده میشد(72).
از چگونگی گزینش و سابقه اداری و پرسنلی نقارهچیان تا دوره قاجاریه اطلاعی در دست نیست؛ امّا از اسناد عهد قاجار چنین برمیآید که اولاد ذکور نقارهچیان در صورت داشتن شرایط و صلاحیت به صورت توارثی به جای پدر و پس از احراز شرایط لازم به کار گمارده میشدند، چنان که در مضمون سندی به تاریخ 1270ق (به نقل از مقاله مرکز مردمشناسی) چنین درج شده است:
«غرض از تحریر این کلمات آن است که قرار فی مابین عالیقدر آقا محمّد علی ولد مرحوم آقا حسن دهباشی کرناخانه سرکار فیض آثار و آقا حسن قفل ساز ولد مرحوم آقا علی در خدمت کارگزاران سرکار فیض آثار مد اللّه ظلهم بر این طور شد که آقا محمّد علی در جای خدمت والد خود دهباشی کرناخانه سرکار بوده باشد. و ... الخ 0-1270ق سجع مهر محمّد علی»(73). تصویرش (5).
در دوره قاجاریه پس از تدوین طومار عضد الملک و اقدامات میرزا موسی خان و همزمان با انتظام در بخشهای مختلف آستانه به تشکیلات و چگونگی اجرای مراسم نقارهنوازی نیز توجّه خاص به عمل آمد و ساختمان و محلّ خاصی برای این منظور اختصاص یافت(74).
ابلاغ مالی آقای احمد اقوام شکوهی نقارهچی آستانه در 1350ش
در سال 1307ش با تدوین نظامنامه خدمات کشیکی برای عمله شکوه نیز که جزء خدام محسوب میشدند وظایف خاصی منظور گردید(75) و تعداد نقارهچیان به نُه نفر تقلیل یافت. و از آن زمان تا اواخر عهد پهلوی به نوشته احتشام کاویانیان این مجموعه نُه نفری که از مستخدمان اداره تشریفات بودهاند به صورت افتخاری اشتغال داشتهاند(76). اکنون تعداد نقارهچیان چهارده نفر است که در هر نوبت ده تن از آنان (چهار طبال و شش کرنانواز) به کار نقارهنوازی اشتغال دارند(77) و در استخدام آستانه آقای احمد اقوام شکوهی سرپرست نقارهچیانگارگاه و انبار کرناهاو با برخورداری از حقوق و مزایای خاص(78) و تحت نظر اداره انتظامات که از ادارات تحت نظارت معاونت اماکن متبرکه آستان قدس رضوی میباشد به انجام وظیفه مشغول هستند(79). اکنون سرپرستی نقارهچیان با احمد اقوام شکوهی است که به صورت توارثی این سمت را پس از پدر و اجداد خود به ارث برده و فرزندان ذکور ایشان نیز از نقارهچیان شاغل میباشند و ایشان بیش از 55 سال است که در آستان قدس رضوی، شغل نقارهنوازی و تهیه و آمادهسازی طبلها و مدیریت نقارهخانه را بر عهده دارد، ضمن اینکه نام فامیلی ایشان نیز به دلیل اشتغال در نقارهخانه حضرتی و خویشاوندی نسبی با عملجات شکوه، اقوام شکوهی است(80). گفتنی است نقارهچیان به صورت تجربی و توسط نقارهچیان قدیمی و در محل آموزش دیدهاند.
تعداد نقارهچیان در دوره صفوی سیزده و تا عصر پهلوی به همین تعداد بوده و در اواخر عهد پهلوی به نُه نفر تقلیل یافته و اینک در یک گروه دهنفری مرکب از شش کرنانواز و چهار طبال به اجرای مراسم میپردازند.
ابزار و وسایل نقارهنوازی
ابزار و وسایل نقارهخانه شامل چهار نوع طبل و کرنا و لوازم متعلق به آن است. طبلها از کاسههای بزرگ و کوچک مسی و چدنی است که پوست دباغی شده بر روی آن کشیده شده و با دو چوب ساده به طول تقریبی بیست سانتیمتر نواخته میشوند و کرناها سازهای بادی به طول تقریبی 100 تا 120 سانتیمتر است که از جنس مس یا برنج ساخته شده و آب کُرم داده شدهاند. طبلها و کرناها در مشهد ساخته میشوند(81).در نقارهنوازی از چهار نوع طبل به نامهای طبل سرچاشنی، گاه برگاه (گورگه، گورگ)، تخم مرغی و ساده (میانه) استفاده میشود. طبل سرچاشنی طبلی کوچک و چدنی و دارای صدای زیر است که به عنوان طبل اصلی و توسط سرچاشنی در تمام مدت نقاره کوبی نواخته میشود و طبلهای دیگر که مسی هستند و در دو اندازه بزرگ و میانه تهیه شدهاند و صدای بم دارند، هماهنگ با طبل سرچاشنی و به طور متناوب و یک در میان و همنوا با کرنا و گاه تنها تا خاتمه مراسم به عنوان کوس شادیانه همراهی میکنند و ذکر ندارند(82).
کرناها با دمیدن به صدا در میآیند و دارای ذکر هستند. و به قولی آهنگ امروز کرناها همان آهنگ قرنهای قبل است که سینه به سینه نقل شده و باقیمانده است و هر شخصی بنا بر ذوق و اعتقادش تعابیری از آن داشته که درستترین آنها به نقل از سرپرست نقارهچیان چنین است که در سه دست به ترتیب اجرا میشود:
سرنواز (سردسته کرنانوازان) ابتدا کرنا را به طرف گنبد مطلا با حالت سلام میگیرد و با آهنگ (سلطان دنیا و عقبی، علی بن موسی الرضا) مینوازد و پسنوازان که تعداد آنها پنج نفر میباشد با کرنا هماهنگ پاسخ میدهند: (امام رضا، دو مرتبه). مجددا سرنواز با کرنا به طرف گنبد اشاره کرده میدمد: (امام رضا، 3 مرتبه) و پسنوازان جواب میدهند: (غریب رضا، دو مرتبه). در دست دوم، سرنواز میدمد: (مولی، مولی، مولی)، (علی بن موسی الرضا)، پسنوازان پاسخ میدهند: (رضاجان، سه مرتبه) و سرنواز سر کرنا را به طرف گنبد مطلا میگیرد و ذکر میکند: (یا امام غریب یا امام رضا). پسنوازان جواب میدهند: (رضا جان، 3مرتبه) و در دست سوم سرنواز میدمد: (دوره دوران امام رضاست). در این موقع طبالها کوس شادیانه مینوازند و مجددا سرنواز ذکر میکند: (دوره دوران امام رضاست)، (دادرس بیچارگان). پسنوازان جواب میدهند: (ای دادرس درماندگان) و موقعی که پسنوازان میخواهند کرناهای خود را کنار بگذارند سرنواز میگوید: (فریادرس) و طبالها با شدت بیشتر بر طبلها میکوبند(83).
در هنگام اجرای مراسم چهار طبال در سمت راست نقارهخانه (شمال) رو به گنبد مطلای امام و بر روی صندلیهای کوچک نشسته، شش کرنانواز به ترتیب در کنار سرنواز در سمت چپ نقارهخانه (جنوب) میایستند و هماهنگ نقارهنوازی میکنند.
در گذشته انجام وظیفه نقارهچیان در روزهای عادی، خدمت معمولی و در مواقع خاص و مناسبتها، به ویژه جشن اعیاد (نقارهخانه عید) نامیده میشد(84).
مواقع نقارهنوازی
اکنون همه روزه بجز ایام سوگواری و ماههای محرم و صفر، دو نوبت پیش از طلوع و غروب آفتاب به مدت بیست دقیقه نقاره نواخته میشود و در جشن اعیاد علاوه بر نوبتهای معمول دو یا سه نوبت به ترتیب یک ساعت بعد از غروب و یک ساعت بعد از طلوع آفتاب نقارهنوازی میشود و در ماه رمضان یک نوبت در دو ساعت مانده به سحر و بعد از اتمام مناجات مؤذنان به مدت نیم ساعت نقاره سحر و یک ربع قبل از غروب آفتاب نقاره افطار نواخته میشود و در جشن نوروز و زمان تحویل ساعت نیز نقارهخانه مراسم اجرا میکند.تاریخچه ساختمان نقارهخانه
ساختمان نقارهخانه معمولاً در مکانی مرتفع در بالای دروازه شهر یا سردرِ ورودی کاخ شاهان و یا مکان مرتفع در نزدیکی ارگ و یا قراولخانه احداث میگردید تا صدای نقاره در قسمتهای مختلف شهر شنیده شود و از نظر ظاهری شبیه برج و یا آشیانه به شکل مستطیل و یا مربع و مسقف بودند و به وسیله پلکان با زمین مرتبط میشدند. بنای نقارهخانه آستان قدس رضوی نیز باهمان ضرورت و در مکان کنونی که مرتفعترین نقطه در مرکز شهر مشهد قدیم بوده است احداث شده تا صدای نقاره در حرم و شهر شنیده شود.از پیشینه ساختمان نقارهخانه آستانه پیش از دوره قاجاریه آگاهی چندانی در دست نیست و در خبر مؤلف مهماننامه بخارا نیز از وضعیت ساختمان توصیفی به عمل نیامده و فقط به وجود محلی خاص در فوق بارگاه رضوی اشاره شده است که ممکن است منظور سایبان یا نقارهخانه قدیمی قبل از سال 1336ش
مکانی برای تجمع نقارهنوازان یا آشیانهای بوده که بعدها به محل کنونی انتقال یافته است، ولی به طور مسلم این مکان به دلیل عدم ایجاد صحن عتیق، در سمت غرب یا شرق گنبد و برفراز چند بنای موجود در اطراف حرم قرار داشته که محل دقیق آن مشخص نیست.
نقارهخانه سابق تقریبا در همین محل کنونی قرار داشته و ساختمان آن در دوره قاجاریه آغاز شده و توسط حاجی قوام الملک به اتمام رسیده است، چنان که اعتماد السلطنه مینویسد:
«... سمت خیابان پایین بالای درِ پایین خیابان نقارهخانه حضرت است که مرحوم حاجی قوام الملک تمام نموده است»(85).
این بنا که در مقیاس کوچکتر و کم ارتفاعتر از نقارهخانه کنونی و از چوب و حلب ساخته شده بود بر روی لبه کم عرض بام تاج ایوان غربی (سردرِ داخلی ایوان) صحن عتیق قرار داشت و دارای بیست پایه چوبی بود که سقف شیروانی آن بر فراز نقارهخانه واقع بود و در واقع حکم سایبانی مکعب مستطیل و مسقف را داشت که لبه شرقی آن بر روی تیر چوبی پهن و به وسیله ستونهای چوبی بر روی طاق تویزه مستحکم شده بود و نقارهچیان از فضای موجود در زیر و از طریق نردبان چوبی به محل نقارهخانه آمد و شد میکردند. (تصویر ش9)
این بنای قدیمی که به دلیل عدم استحکام و کاربرد مصالح ساده، با گذشت زمان پوسیده و فرسوده شده و به رغم آنکه با بادبندهای چوبی در اطراف مهار شده بود در شرف انهدام بود(86)، در سال 1338ش برای بازسازی و احداث نقارهخانه جدید تخریب شده و عملیات ساختمانی آن در زمان محمّد مهران، نیابت تولیت وقت و تحت نظارت مهندس قهرمانی و معماری حاج احمد بیوکی آغاز شد و در سال 1346ش عملیات ساختمانی آن خاتمه یافته، آماده بهرهبرداری گردید(87).
برای احداث نقارهخانه چون سقف ایوان شکست برداشته بود ابتدا سردرِ داخلی و خارجی به وسیله بتون مسلّح به یکدیگر پیوند یافته و با ستونهای بتونی و سقف سیمانی به هم متصل شدند و سپس به محاذات ستونها پایههای نقارهخانه گذاشته شد و پیکره یکپارچه و بتونی نقارهخانه بر روی آن قرار گرفت(88). در زمانی که نقارهخانه جدید در حال احداث بود به مدت چند ماه ابتدا در کنار برج ساعت بر فراز ایوان غربی و پس از آن به مدت چهار سال بر روی سکوی چوبی موقت و بر فراز ایوان عباسی، نقارهنوازی میشد تا اینکه ساختمان جدید احداث گردید(89). این بنا از سه طبقه تشکیل شده است که در طبقه اول انبار وسایل نقارهخانه و در طبقه دوم اتاقک مخصوص نقارهچیان قرار دارد که با دو پنجره کوچک آهنی به طرف مغرب مزین است و در طبقه فوقانی آشیانه نقارهخانه واقع شده که حدودا 20/3 متر ارتفاع دارد و به صورت هشت ضلعی منتظم کشیده در طول است. ارتفاع نقارهخانه 50/9 متر و قاعده آن 30 × 18/6 متر میباشد و سقف آشیانه با 18 پایه آهنی بر روی طبقه دوم اتصال یافته و نردهای آهنی با طرحهای هندسی در اطراف آن کشیده شده و در نمای خارجی بر لبه سقف آشیانه سه قطار مقرنس از کاشی معرق و بر بالای آن در لبه بام آشیانه کنگرهای معرق به رنگ فیروزهای در دورتادور خودنمایی میکند. نمای بیرونی دو طبقه تحتانی نقارهخانه نیز به وسیله طاقنماهای زیبا و با خوانچهبندی به وسیله کاشی معرق در رنگهای جالب مزین شده است که ساختمان مقرنسها و سایر امور ساختمانی بر عهده حاج صادق رأفتی و طرح کاشیهای معرق به قلم محمّد حسن رضوان کتیبهنویس آستان قدس بوده است. ساختمان نقارهخانه از زمان تأسیس تاکنون چندین بار مرمتهای جزئی داشته است(90).
توضیح اینکه نقارهخانه در ایران و در آستان قدس از سابقهای چندصد ساله برخوردار است و اگر چه اصطلاحات مربوط به این تشکیلات و بنا، مانند کرناخانه، شادیانه، عملجات شکوه، مهتر و دهباشی نقارهخانه، نوبت، و نام طبلها و دیگر واژهها به فراموشی سپرده شده است، امّا وجود این رسم قدیمی نام و یاد ادبیات و واژگان این آیین را زنده نگه داشته است.
منابع و مآخذ
1ـ الک رابرتسون، دنیس و استیونس، تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی، انتشارات دانشگاه تهران، 1369ش.
2ـ آرتورکریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، 1370ش، ج 1.
3ـ ابوالحسن هلالی، رسوم دارالخلافه.
4ـ امام، سید محمّد کاظم، مشهد طوس، انتشارات کتابخانه ملک، 1348ش.
5ـ اسکندربیگ ترکمان، عالم آرای عباسی، تصحیح شاهرودی، افست چاپ سنگی، تهران، انتشارات طلوع و سیروس، 1364ش.
6ـ اوژن اوبن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سیدی، تهران، کتابفروشی زوار، 1362ش.
7ـ اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات، مقدمه و فهارس از ایرج افشار، تهران، امیرکبیر، 1366ش.
8ـ ادیب المعی، ظفرنامه عضدی، نسخه خطی، کتابخانه ملک.
9ـ احتشام کاویانیان، شمس الشموس، مشهد، 1354.
10ـ اعتماد السلطنه، مرآت البلدان، تصحیح دکتر عبدالحسین نوایی ـ میرهاشم محدث، انتشارات دانشگاه تهران، 1367ش، ج 2 و 3.
11ـ آصف، محمّد هاشم (رستم الحکماء)، رستم التواریخ، به اهتمام عزیز اللّه عزیززاده، تهران، انتشارات فردوس، 1381ش.
12ـ بهبهانی، آقا احمد بن محمّد علی، مرآت الاحوال جهاننما، تصحیح علی دوانی، تهران، امیرکبیر، 1370ش.
13ـ پولاک، یاکوب ادوارد، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاووس جهانداری، تهران، انتشارات خوارزمی، 1361ش.
14ـ پاپلی یزدی، محمّد حسین، فرهنگ آبادیهای ایران، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، 1367ش.
15ـ بقیعی، غلامحسین، مزار میرمراد، تهران، انتشارات گوتمبرگ، 1373ش.
16ـ بخشی، محمّد رضا، «نقاره و نقارهنوازی»، ماهنامه زائر، ویژهنامه قدس، بهمن 1371ش.
17ـ آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علی ذکاوتی قراگزلو، تهران، امیرکبیر.
18ـ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، چاپ ششم: تهران، امیرکبیر، 1369ش.
19ـ حافظ ابرو، زبدة التواریخ، مقدمه و تصحیح سید کمال حاج سید جوادی، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، ج 1.
20ـ جکسن، ویلیامز و ابراهیم، سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری ـ فریدون بدرهای، چاپ دوم: تهران، انتشارات خوارزمی، 1375ش.
21ـ پرفسور عبدالغنی میرزایف، «تصویر مشهد و حرم مطهر امام رضا، سفرنامه واضح»، مجله دانشکده الهیات مشهد، ش 12، 1353ش.
22ـ حاج سیاح، خاطرات حاج سیّاح، به کوشش حمید سیاح، تصحیح سیف اللّه گلکار، انتشارت ابن سینا، 1364ش.
23ـ خدیو جم، حسین، کریستن سن، کتاب شعر و موسیقی در ایران، تهران، انتشارات هیرمند.
24ـ حسینی، سید حسین، نظامنامه خدمات کشیکی آستان قدس، مشهد، دفتر اسناد، 1381ش.
25ـ حکیم الملک، میرزا علینقی، روزنامه سفر خراسان.
26ـ خجسته مبشری، محمّد حسین، تاریخ مشهد، مشهد، چاپخانه خراسان، 1394ق / 1353ش.
27ـ رضوان، محمّد حسن، «نقارهخانه جدید»، نشریه نامه آستان قدس، ش 15، 1342ش.
28ـ زنگنه، ابراهیم، رجال و مشاهیر شرق خراسان، مشهد، انتشارات خاطره، 1370ش.
29ـ زین العابدین محمود واصفی، بدایع الوقایع، تصحیح الکساندر بلدروف، تهران، انتشارات بنیاد فرهنگ ایران، 1350ش.
30ـ سعادت، بیژن، مجموعه مطالعات ابنیه آستان قدس رضوی، (بارگاه رضا).
31ـ سنایی غزنوی، دیوان شعر.
32ـ سیف فرغانی، دیوان شعر.
33ـ سهام الدوله بجنوردی، سفرنامه، به کوشش قدرت اللّه روشنی زعفرانلو، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، 1374ش.
34ـ ساموئل گرین ـ سربنجامین، ایران و ایرانیان، به اهتمام رحیمزاده ملک، تهران، نشر گلبانگ، 1363ش.
35ـ خنجی، فضل اللّه، مهماننامه بخارا، به اهتمام دکتر منوچهر ستوده، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 2535.
36ـ شریعتزاده، سید علی اصغر، «نقارهخانه آستان قدس رضوی»، مجله هنر و مردم، ش 165 و 166، 1355ش.
37ـ شاردن، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، تهران، انتشارات توس، 1374ش.
38ـ طومار علیشاهی، بازنویسی مرکز خراسانشناسی، مشهد، 1379ش.
39ـ کرزن، جرج، قضیه ایران، ترجمه وحید مازندرانی، تهران، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی، 1362ش.
40ـ فرهنگ فارسی معین، محمّد معین، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1363ش.
41ـ فردوسی، ابوالقاسم، شاهنامه، به کوشش سید محمّد دبیر سیاقی، تهران، انتشارات علمی، 1370ش.
42ـ قصابیان، محمّد رضا، تاریخ مشهد، مشهد، انتشارات انصار، 1377ش.
43ـ دهخدا، علی اکبر، لغتنامه.
44ـ عطاردی، عزیز اللّه، تاریخ آستان قدس، تهران، انتشارات عطارد.
45ـ محمّد بن هندوشاه نخجوانی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، به سعی و اهتمام عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، فرهنگستان علوم شوروی، اداره انتشارات دانش مسکو، 1964م.
46ـ مجتبوی، حسین، جغرافیای تاریخی گناباد، مشهد، نشر مرندیز، 1374ش.
47ـ مؤتمن، علی، تاریخ آستان قدس، بیجا ـ بیتا.
48ـ محمّد بن عمر واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی، 1369ش.
49ـ مولوی، مثنوی معنوی.
50ـ مروی وزیر مرد، محمّد کاظم، عالم آرای نادری، تصحیح دکتر محمّد امین ریاحی، تهران، کتابفروشی زوار، 1364ش.
51ـ استرآبادی، میرزا مهدی، جهانگشای نادری، به کوشش سید عبداللّه انوری، تهران، انجمن آثار ملی، 1361ش.
52ـ مستوفی، عبداللّه، شرح زندگانی من.
53ـ مظفری، حسن، معارف رضویه، سربی مشهد، چاپخانه طوس، 1345ش.
54ـ مستوفی، محمّد حسن، زبدة التواریخ، نسخه خطی.
55ـ ناظم الاطباء، فرهنگ آنندراج.
56ـ دیوان نظامی.
57ـ دیوان جامی، ویراسته هاشم رضی، چاپخانه پیروز،انتشارات سکّه.
58ـ مادام ژان دیولافوا، ایران، کلده و شوش، ترجمه علی محمد فرهوشی، به کوشش دکتر بهرام فرهوشی، انتشارات دانشگاه تهران، 1369ش.
59ـ هنریش بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، تهران، انتشارات اطلاعات، 1367ش.
60ـ نجمی، ناصر، ایران قدیم و تهران قدیم، تهران، انتشارات جانزاده، 1366ش.
61ـ یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه.
62ـ اسناد شمارههای 27723 و 28250 و 28519 و 3047 و ...، مرکز اسناد سازمان کتابخانهها، موزهها و مرکز اسناد آستان قدس رضوی.
63ـ مصاحبه، مشاهده و مطالعات میدانی نگارنده.
پی نوشت ها :
1 ـ ناظم الاطباء، آنندراج؛ فرهنگ فارسی معین، ذیل ماده نقاره و نقارهخانه.
2 ـ لغتنامه دهخدا، مصاحب، ذیل ماده.
3 ـ محمّد بن هندوشاه نخجوانی، دستور الکاتب فی تعیین المراتب، به سعی و اهتمام عبدالکریم علی اوغلی علیزاده، جزء اول از جلد یکم، ص 173.
4 ـ الک رابرتسون ـ دنیس واستیونس، تاریخ جامع موسیقی، ترجمه بهزاد باشی، ص 27، 24، 49، 132 و 147.
5 ـ محمّد رضا بخشی، «نقاره و نقارهنوازی»، ماهنامه زائر، ویژهنامه قدس، بهمن 1371، ص 30-28.
6 ـ همان.
7 ـ آرتور کریستن سن، ایران در زمان ساسانیان، ترجمه رشید یاسمی، ج 1، ص 303.
8 ـ پاپلی یزدی، فرهنگ آبادیهای ایران، ص 564 (در ساری، مغان، بیجار، باخرز، قوچان، اسلامآباد و خرمآباد).
9 ـ ابراهیم زنگنه، رجال و مشاهیر شرق خراسان، ص 219.
10 ـ حسین مجتبوی، جغرافیای تاریخی گناباد، ص 44.
11 ـ فرهنگ معین، ذیل ماده.
12 ـ علی مؤتمن، تاریخ آستان قدس، ص 227.
13 ـ ابوالقاسم فردوسی، شاهنامه، ص 767-339 و 811.
14 ـ سید علی اصغر شریعتزاده، مجله هنر و مردم، ش 165 و 166، 1355ش، ص 83.
15 ـ ویلیامز جکسن، سفرنامه جکسن (ایران در گذشته و حال)، ترجمه منوچهر امیری، ص 123.
16 ـ مادام ژان دیولافوا، ایران و کلده شوش، ترجمه علی محمّد فرهوشی، به کوشش دکتر بهرام فرهوشی، ص 310.
17 ـ محمّد رضا بخشی، «نقاره و نقارهنوازی»، نشریه زائر، ص 30.
18 ـ نظامی.
19 ـ جرجی زیدان، تاریخ تمدن اسلام، ترجمه علی جواهر کلام، ص 141.
20 ـ محمّد بن عمر واقدی، مغازی، ترجمه محمود مهدوی دامغانی، ص 162.
21 ـ آدام متز، تمدن اسلامی در قرن چهارم هجری، ترجمه علی ذکاوتی قراگُزلو، ج 1، ص 162، ج 2، ص 87.
22 ـ ابوالحسن هلالی، رسوم دارالخلافه.
23 ـ عبد اللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج 1، ص 562.
24 ـ علی مؤتمن، تاریخ آستان قدس، ص 227.
25 ـ مولوی، مثنوی معنوی، ش 1734.
26 ـ کاظم امام، مشهد طوس، ص 480.
27 ـ حافظ ابرو، زبدة التواریخ، مقدمه و تصحیح سید کمال حاج سید جوادی، ص 372 و 854.
28 ـ همان، ج 1، ص 170.
29 ـ گورگاه (گورگه) طبلی یکرویه مانند دیگ و یا کاسهای بزرگ که پوست بر آن کشیده باشند (فرهنگ اصطلاحات دیوانی). توضیح اینکه یکی از طبلهای مورد استفاده در نقاره آستان قدس رضوی، طبل گاه بر گاه یا (گورگه) است.
30 ـ حافظ ابرو، زبدة التواریخ، ج 1، ص 181.
31 ـ فضل اللّه خنجی، مهمان نامه بخارا، ص 339.
32 ـ جامی، دیوان، ص 259.
33 ـ اسکندربیگ ترکمان، عالم آرای عباسی، تصحیح شاهرودی، ص 359.
34 ـ شاردن، سفرنامه، ترجمه اقبال یغمایی، ج 4، ص 1428.
35 ـ محمّد هاشم آصف (رستم الحکماء)، رستم التواریخ، به اهتمام عزیز اللّه عزیززاده، ص 61.
36 ـ زین العابدین محمود واصفی، بدایع الوقایع، تصحیح الکساندر بلدروف، ج 2، ص 227.
37 ـ آقا احمد بن محمّد علی بهبهانی، مرآت الاحوال، جهان نما، تصحیح علی دوانی، ص 222.
38 ـ محمّد کاظم مروی وزیر مرد، عالم آرای نادری، تصحیح دکتر محمّد امین ریاحی، ج 1، ص 546، 644، 707 و 711.
39 ـ میرزا مهدی استرآبادی، جهانگشای نادری، به کوشش سید عبد اللّه انوری، ص 140.
40 ـ سهام الدوله بجنوردی، سفرنامه، به کوشش قدرت اللّه روشنی زعفرانلو، ص 127.
41 ـ نشریه زائر، ش 6، ص 12.
42 ـ هنریش بروگش، سفری به دربار سلطان صاحبقران، ترجمه کردبچه، ص 177.
43 ـ ساموئل گرین ـ سربنجامین، ایران و ایرانیان، به اهتمام رحیمزاده ملک، ص 116.
44 ـ ویلیامز جکسن و ابراهیم، سفرنامه، ترجمه منوچهر امیری ـ فریدون بدرهای، ص 123.
45 ـ اوژن اوبن، ایران امروز، ترجمه علی اصغر سیدی، ص 248.
46 ـ یاکوب ادوارد پولاک، سفرنامه (ایران و ایرانیان)، ترجمه کیکاوس جهانداری، ص 260.
47 ـ جرج کرزن، قضیه ایران، ترجمه وحید مازندرانی، ص 230.
48 ـ ناصر نجمی، ایران قدیم و تهران قدیم، ص 241؛ یادداشتهایی از زندگی خصوصی ناصرالدین شاه، ص 250.
49 ـ اعتماد السلطنه، روزنامه خاطرات، مقدمه و فهارس ایرج افشار، ص 54.
50 ـ عبد اللّه مستوفی، شرح زندگانی من، ج 1، ص 562.
51 ـ در آستانه حضرت معصومه(س) در قم نیز در یک روز هفته و در اعیاد و برخی از مناسبتها برگزار میشود و در حرم شاهچراغ شیراز نیز گاه به مناسبت مراسم نقارهنوازی اجرا میشود.
52 ـ با تشکر از جناب آقای دکتر هروی که عکسهایی را از مراسم نقارهکوبی در فرودگاه پنجکت تاجیکستان (مراسم استقبال از میهمانان هیأت علمی ایرانی که برای شرکت در جشن 1100 ساله سامانیان در تاریخ 16/6/1378 به تاجیکستان سفر نمودند) در اختیار نگارنده قرار دادند.
53 ـ فضل اللّه خنجی، مهماننامه بخارا، ص 339.
54 ـ حسن مظفری معارف، معارف رضویه، ص 224.
55 ـ اسکندربیک ترکمان، عالم آرای عباسی.
56 ـ اسنادش 27733-1014ق / 28250-1025ق / 28519-1085ق، مرکز اسناد کتابخانه مرکزی آستان قدس رضوی.
57 ـ محمّد رضا قصابیان، تاریخ مشهد، مشهد، ص 229.
58 ـ بهبهانی، مرآت الاحوال...، ص 222.
59 ـ محمّد حسن مستوفی، زبدة التواریخ، نسخه خطی، به نقل از: سالشمار وقایع مشهد، ص 145-144.
60 ـ میرزا مهدی استرآبادی، جهانگشای نادری، ص 140.
61 ـ طومار علیشاهی، بازنویسی مرکز خراسانشناسی، ص 35 و 44.
62 ـ ادیب المعی، ظفرنامه عضدی، نسخه خطی، ص 70.
63 ـ سندهای شماره 3047-1277ق مربوط به وصول وجه مخارج کرناخانه در ماه رمضان و سندش 29453-1262ق، همان.
64 ـ پرفسور عبدالغنی میرزایف، «تصویر مشهد و حرم مطهر امام رضا، سفرنامه واضح»، مجله دانشکده الهیات مشهد، ش 12، 1353ش، ص 4.
65 ـ علینقی حکیم الملک، روزنامه سفر خراسان، ص 296.
66 ـ حاج سیاح، خاطرات حاج سیاح، به کوشش حمید سیاح، ص 134.
67 ـ احتشام کاویانیان، شمس الشموس، ص 383.
68 ـ حسین خدیو جم ـ کریستن سن، کتاب شعر و موسیقی در ایران، ص 21؛ غلامحسین بقیعی، مزار میرمراد، ص 142؛ عزیز اللّه عطاردی، تاریخ آستان قدس، ج 1، ص 306-305.
69 ـ سند ش 28519 ـ 1085ق. سند پرداخت مواجب به میر محمّد صادق مهتر نقارهخانه در ماه رجب.
70 ـ سند ش 27723 ـ 1045ق. سند پرداخت مواجب به درویش حاجی طبال در ذوالقعده.
71 ـ طومار علیشاهی، ص 35 و 44.
72 ـ سند ش 6304 ـ 1300ق. بابت هزینه سحر و افطار عملجات شکوه؛ سند ش 29958 پرداخت انعام عمله نقارهخانه در اعیاد ذیحجه 1320ق.
73 ـ مضمون حکم انتصاب خدمت به نقل از: شریعتزاده، «نقارهخانه آستان قدس رضوی»، نشریه هنر و مردم، ش 166-165، 1355ش، ص 88 و تصویر ضمیمه به شماره 5.
74 ـ میرزا علینقی حکیم الملک، روزنامه سفر خراسان، ص 185. به نوشته زین العابدین میرزا در دفترچه نفوس ارض اقدس، نقارهچیان در پایین خیابان ساکن بودند.
75 ـ سید حسین حسینی، نظامنامه خدمات کشیکی آستان قدس در 1307ش، دفتر اسناد سازمان کتابخانهها و موزهها و مرکز اسناد. آستان قدس رضوی، به کوشش دفتر اسناد. دفتر اول، ص 13.
76 ـ احتشام کاویانیان، شمس الشموس، ص 383.
77 ـ نقارهچیان عبارتاند از: 1 ـ احمد اقوام شکوهی 2ـ امیر محمّد اقوام شکوهی (فرزند احمد) 3ـ رضا اقوام شکوهی (فرزند احمد) 4ـ ابراهیم اقوام شکوهی (خواهرزاده احمد) که سرنواز هستند و 5ـ محمّد هاشم غیوری نیک، طبال 6ـ منصور اکرامیان، طبال و کرنانواز 7ـ محمّد غفاریان وارسته، کرنا و طبل 8ـ محمّد جواد سدنی، کرنا 9ـ سید حمید گارسچی مشهدی، کرنا 10ـ غلامرضا دایی نسری، کرنا 11ـ علی ثقفی نیک، کرنا 12ـ عباسعلی متین مقدم، طبال 13ـ حسین احمدی، طبال 14ـ احمد کفشدار طوسی، طبال.
78 ـ یک وعده غذا در روزهای عادی و دو وعده در اعیاد و سحر و افطار در ماه رمضان و یک دست لباس در هر سال از جمله امتیازات آنهاست.
79 ـ تشکیلات نقارهخانه قبلاً تحت نظر اداره رفاه بوده است و اکنون به عنوان بخشی از اداره انتظامات میباشد.
80 ـ مطالب نقل شده، تلخیصی از مصاحبه مورخ 6/9/82 با آقای احمد اقوام شکوهی سرپرست نقارهچیان است که با همکاری آقای فخاری رئیس اداره انتظامات اماکن متبرکه انجام پذیرفت.
81 ـ به گفته آقای احمد اقوام شکوهی، طبلها توسط خود ایشان تهیه میشود و کرناها در کوچه عیدگاه ساخته میشود. (مصاحبه با نگارنده).
82 ـ مشاهدات نگارنده و خلاصه مصاحبه با نقارهچیان در مورخ 3/9/82 .
83 ـ مشاهدات نگارنده و مصاحبه با نقارهچیان.
84 ـ سید علی اصغر ترشیزی، نقارهخانه آستان قدس رضوی، ص 85 .
85 ـ اعتماد السلطنه، مرآت البلدان، تصحیح دکتر عبد الحسین نوایی و میرهاشم محدث، ج 2 و 3، ص 1543.
86 ـ بیژن سعادت، مجموعه مطالعاتی ابنیه آستان قدس رضوی، (بارگاه رضا)، ص 42.
87 ـ محمّد حسن رضوان، «نقارهخانه جدید»، نشریه نامه آستان قدس، ش 15، 1342ش، ص 68-63.
88 ـ محمّد حسین خجسته مبشری، تاریخ مشهد، ص 219-218.
89 ـ گفتههای آقای احمد اقوام شکوهی، سرپرست نقارهچیان که در آن زمان در گروه نقارهچیان حضور داشته است.
90 ـ رضوان، «نقارهخانه جدید»، ص 68-63.
منابع :
فصلنامه مشکوة، شماره 80، محمّد رضا قصابیان
بنیاد پژوهشهای اسلامی ـ گروه جغرافیا و نجوم
/س
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}